نه از قهر بگو ، نه از جدایی نه از جور بگو ، نه بی وفایی نه از خشم بگو ، نه از گسستن نه از اشک بگو ، نه از شکستن
دل نه از آهن ، نه از سنگ با من از صلح بگو ، نه از جنگ دل نه از آهن ، نه از سنگ با من از صلح بگو ، نه از جنگ
وقتی که به گفتن آغاز می کنی غنچه ی لب و دهان باز می کنی با من از عشق بگو
وقتی که به گفتن آغاز می کنی غنچه ی لب و دهان باز می کنی با من از عشق بگو جایی که آشتی باشه ، قهر چرا زندگی به کام ما زهر چرا جایی که آشتی باشه ، قهر چرا زندگی به کام ما زهر چرا
نه از قهر بگو ، نه از جدایی نه از جور بگو ، نه بی وفایی نه از خشم بگو ، نه از گسستن نه از اشک بگو ، نه از شکستن
دل نه از آهن ، نه از سنگ با من از صلح بگو ، نه از جنگ دل نه از آهن ، نه از سنگ با من از صلح بگو ، نه از جنگ
وقتی که به گفتن آغاز می کنی غنچه ی لب و دهان باز می کنی با من از عشق بگو
وقتی که به گفتن آغاز می کنی غنچه ی لب و دهان باز می کنی با من از عشق بگو جایی که آشتی باشه ، قهر چرا زندگی به کام ما زهر چرا جایی که آشتی باشه ، قهر چرا زندگی به کام ما زهر چرا
نه از قهر بگو ، نه از جدایی نه از جور بگو ، نه بی وفایی نه از خشم بگو ، نه از گسستن نه از اشک بگو ، نه از شکستن
دل نه از آهن ، نه از سنگ با من از صلح بگو ، نه از جنگ دل نه از آهن ، نه از سنگ با من از صلح بگو ، نه از جنگ