Lyrics of Tasnif E Chahar Gah - Hezar Dastan Salar Aghili
هزار دستان چمن ، دوباره آمد به سخن هزار دستان چمن ، دوباره آمد به سخن که ای خسته از رنج دی ، ببین جشن گل های من که ای خسته از رنج دی ، ببین جشن گل های من
بکن دل ز نقدینه ی جان ، بنه در کف می فروش کنار گل و لاله دو جامی بزن ، کنار گل و لاله دو جامی بزن
بنوش و چشم از مهر و مه بپوش ، مکش منت آسمان به دوش مده دست و با دست بی نمک ، نمک جز لب بانمک نمک جز لب بانمک
جزای کردار ستم پیشگان دهد نفخه ی صور دوای درد دل دلدادگان بود شور نشور بسوزد از شر بشر ، یک سر خشک و تر نماند آخر زین حیوان اثر نیارزد این جهان بدین که بهر دل ، دل شکنی برون کنی پیرهنی از تنی ، برون کنی پیرهنی از تنی
مکن این طنازی با ما ، مکن این طنازی با ما عبث به خود می نازی جانا از این بلند پروازی دانم ، کاخر شکار بازی جانم همه شب سر بردن به یک دل ، دو جا نگران کاین دوران نماند به جا همه شب سر بردن به یک دل ، دو جا نگران کاین دوران نماند به جا تو مشو مایه ی آوارگی ، دست من و دامان تو بنما چاره ی بیچارگی ، ما و عهد و پیمان تو ریشه گر حاصلش این بار نیست تو مده لاله دگر خار چیست جاهد این می کده را آب گرفت ، کس در این معرکه هشیار نیست کس در این معرکه هشیار نیست ، کس در این معرکه هشیار نیست