Lyrics of Tazim Satar
من می خواستم برسم توی حرفات به صدا
به الفبای نجیب واسه ذکر دعا
من می خواستم برسم به همه کنایه ها
به حقیقت تنت تو تموم سایه ها
دل من دل من دیگه تسلیم تو بود
با حقارت تنم دل به تعظیم تو بود
من می خواستم برسم به تو خوبتو عزیز
تا یه سایه بون بشی واسه من وقت گریز
نتونست پر بکشه نفس خسته من
به صدات نمی رسید لبای بسته من
من فقط یه بی نسیب من فقط یه دردمند
با حقارت تنم پیش معراج بلند
واسه شنیدنت من باید پاک بشم
تو مسیر بودنت من باید خاک بشم
تو مسیر بودنت تن عاشق یه اسیر
مثل عابرای مست مثل برده های پیر
بودنم به چشم تو مثل نامه یا یه خط
شایدم گنگ و غریب با یه انشای غلط
نتونست پر بکشه نفس خسته من
به صدات نمی رسید لبای بسته من
من فقط یه بی نسیب من فقط یه دردمند
با حقارت تنم پیش معراج بلند
واسه شنیدنت من باید پاک بشم
تو مسیر بودنت من باید خاک بشم