کاشکی تلفن بزنه زنگ تو شبای بی قراری تو با اون صدای گرمت اسمم به لب بیاری کاش بگی تو هم مثل من شدی از دوری دیوونه بگی حس عاشقونه توی قلب هر دومونه نمیدونی چه کلافه ام واسه حرفهای شیرینت واسه اظهار محبت به وجود نازنینت نمیدونی چه قشنگه حرف دل را با تو گفتن از کتاب آشنای قصه ای تازه شنفتن کاشکی... . اون صدای مهربونت مثل خورشید یه داغ مثل لمس شاهپرگ ها وقت پرواز توی باغ تو صدات یه دنیا شعر شعرهای که ناب ناب طفل بازیگوش قلبم با صدای تو میخوابه نمیدونی چه کلافه ام واسه حرفهای شیرینت واسه اظهار محبت به وجود نازنینت کاشکی... .
