جلوه گاه بهترین خاطره هام رابط بین دل و باغبونی به صمیمیت یک پنجره ای توی چشم همدیگه نگاهمون عشق و آینده رو فریاد می زد با تمام قدرتش لب های موج نغمه عشق ما رو داد می زد صبح با شکوهی بود لحظه شروع عشق از تو مشرق امید جلوه طلوع عشق صبح با شکوهی بود لحظه شروع عشق از تو مشرق امید جلوه طلوع عشق
دریا با چشمای فیروزه ای رنگ شاهد لحظه شیرین ما بود لب ساحل با ترانه و سرود تهنیت گوی نخستین ما بود حرفی بین ما به جز وفا نبود چیزی جز حقیقت و صفا نبود عشق ما عشق حقیقی بود و پاک اشکای شوق ما از ریا نبود صبح با شکوهی بود لحظه شروع عشق از تو مشرق امید جلوه طلوع عشق صبح با شکوهی بود لحظه شروع عشق از تو مشرق امید جلوه طلوع عشق
با شنیدن ترانه های عشق چشمای تو موجی از شرم می شد دست مهربون تو تو دست من با فشار محکمی گرم می شد دریا با چشمای فیروزه ای رنگ شاهد لحظه شیرین ما بود لب ساحل با ترانه و سرود تهنیت گوی نخستین ما بود تهنیت گوی نخستین ما بود حرفی بین ما به جز وفا نبود چیزی جز حقیقت و صفا نبود عشق ما عشق حقیقی بود و پاک اشکای شوق ما از ریا نبود صبح با شکوهی بود لحظه شروع عشق از تو مشرق امید جلوه طلوع عشق صبح با شکوهی بود لحظه شروع عشق از تو مشرق امید جلوه طلوع عشق