توی مهتاب یه شبه تابستون دستای سرد تو , توی دستم میگذشتیم با هم از آن کوچه شعر کوچه رو میخوندی توی گوشم
تا نیایی به کنارم , نمیخونم نمیمونم بی تو اما به چه حالی , من از آن کوچه گذشتم توی گوش من یه صدا بود , یه صدای آشنا بود که میگفتی سفر از پیش تو هرگز نتوانم
با هر ضربه دستم , روی گیتار شکستم میخوام که بدونی , هنوزم عاشقت هستم با هر قطعه این شعر , یه عالم خاطره دارم میخونم و میگم , هنوزم دوست دارم
با تو گفتم بی تو هرگز زین پس نگذرم زآن کوچه تک و تنها میگذریم ما اکنون با هم از آن کوچه , کوچه یاد
توی گوش من یه صدا بود , یه صدای آشنا بود که میگفتی سفر از پیش تو هرگز نتوانم