Lyrics of Vedaeh Yaran Mohammad Reza Shajarian
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هرکو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران
با ساربان بگویید احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد محمل به روز باران
بگذاشتند ما را در دیده، آب حسرت
گریان چو در قیامت، چشم گناهکاران **
ای صبح شب نشینان، جانم به طاقت آمد
از بس که دیر ماندی چون شام روزهداران
چندین که بر شمردم از ماجرای عشقت
اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران **
چندت کنم حکایت، شرح این قدر کفایت
باقی نمیتوان گفت الا به غمگساران **
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران