یادش بخیر تو تهرون یه روزی هردوتامون باهم دیگه نشستیم عهدی دوباره بستیم آره عهدی دوباره بستیم از عشق روی ماهت دل شده بود دیوونه ورد زبون من بود این شعر عاشقونه این شعر عاشقونه اگه عشقی تو این دنیا نباشه اگه عشقی تو این دنیا نباشه می خوام اون زندگی برپا نباشه می خوام اون زندگی برپا نباشه
این دل سرکش من هی می گیره بهونه آروم آروم می خونه این شعر عاشقونه این شعر عاشقونه اگه عشقی تو این دنیا نباشه اگه عشقی تو این دنیا نباشه می خوام اون زندگی برپا نباشه می خوام اون زندگی برپا نباشه
کتاب زندگی رو باهم دیگه نوشتیم کتاب زندگی رو باهم دیگه نوشتیم کلامی از محبت تو سینه جا نذاشتیم تو سینه جا نذاشتیم سرخوش و شاد و خندون غافل از این زمونه باهم دیگه می خوندیم این شعر عاشقونه این شعر عاشقونه اگه عشقی تو این دنیا نباشه اگه عشقی تو این دنیا نباشه می خوام اون زندگی برپا نباشه می خوام اون زندگی برپا نباشه
