متن آهنگ Prison کوروش یغمایی
یک شعر تازه دارم شعری برای دیوار
شعری برای بختکشعری برای آوار
این شهر واره زندستاما بر آن مسلط
روحی شبیه چیزی
چیزی شبیه مردار
چیزی شبیه لعنت چیزی شبیه نفرین
چیزی شبیه نکبت چیری شبیه آزار
دود گرفتست افق باز کجا سوخته
آتش آه کسی باز کرا سوخته
خانه ای از دودُ مه ساخته هم خانه ای
سقفُ ستون ریخته
صحنُ سرا سوخته
سقفُ ستون ریخته
صحنُ سرا سوخته
ای خوش امید رستن
از این قفس که دارد
هرلحظه بوی تعمیق
هرچیز رنگ تکرار
امید اگر نبخشدعمر دوباره
من نیز ...
حل میشوم در اینان
این گل پای دیوار
دود گرفتست افق باز کجا سوخته
آتش آه کسی باز کرا سوخته
این طل خاکستری جان من است
آری این
همهمه ها ریختهزمزمه ها سوخته
همهمه ها ریختهزمزمه ها سوخته