همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق پناهی گردد، پروازی نه گریزگاهی گردد.
آی عشق آی عشق چهره ی آبیت پیدا نیست.
و خنکای مرهمی بر شعله ی زخمی نه شور شعله بر سرمای درون.
آی عشق آی عشق چهره ی سرخت پیدا نیست.
□
غبار تیره ی تسکینی بر حضور وَهن و دنجِ رهایی بر گریز حضور، سیاهی بر آرامش آبی و سبزه ی برگچه [ آهنگ های ایرانی و موزیک آلبوم های جدید در ایران ترانه ]بر ارغوان