تو این دنیای پردرد و مصیبت تو این پاییز بی مهرو محبت تو این قرنی که قلبها شده آهن که غم برمن وعالم زده دامن تو این پاییز بی مهرو محبت تو این قرنی که قلبها شده آهن که غم برمن وعالم زده دامن خدا تو را به من داد خدا تو را به من داد الحمدالله الحمدالله من و تو یه قصه ی دورودراز تو شدی رویای من شیرین و ناز از همه ستاره های آسمون تو شدی قسمت من ای مهربون قلبی که داشت سنگی میشد پروانه ی سفر میشد تو کوچه های عاشقی سزاواردلتنگ میشد خدا تو را به من داد خدا تو را به من داد الحمدالله الحمدالله الحمدالله الحمدالله