فقط چند تا ترانه ست که می شنوی از نگام بیدار می شی می بینی نخورد تکون اب از اب یک باره می نویسم بمون یه لحظه خاموش ببند چشاتو اروم پس هر چی هست فراموش
تو توشهر ذهن منی ذهن یک ادم اهنی ذهنی پر از فکرای تو ارقام باور کردنی من از سیاره جنون پناه بردم به این زمین یاد گرفتم از ادما ببین ولی نگو همین
رو این زمین خاکی هم حرف از بهشت دوباره بود فصل دوباره ها پر از نوشته های پاره بود برای من بهشت یه جا زیر زمین دور از همه جایی که قانونش منم بی اعتراضی هم حله
واسه گریختن از زمین فقط یک راه چاره بود اون ور تر از دره مرگ راهی به یک ستاره بود من از سیاره جنون پناه بردم به این زمین یاد گرفتم از ادما ببین ولی نگو همین
فقط چند تا ترانه ست که می شنوی از نگام بیدار می شی می بینی نخورد تکون اب از اب یک باره می نویسم بمون یه لحظه خاموش ببند چشاتو اروم پس هر چی هست فراموش