دست تو باز می کند پنجره های بسته را هم تو سلام می کنی ره گذران خسته را هم تو سلـــام می کنی ره گــــــــذران خسته را دوباره پاک کردم و به روی ره گذاشتم اینه ی قدیمی غبار غم نشسته را اینــــه ی قدیمی غــــــبــار غم نشسته را
***** پنجره بیقرار تو کوچه در انتظار تو تا که کند نثار تو لاله دسته دسته را لالــــه دسته دسته را
***** شب به سحر رسانده ام دیده به ره نشانده ام گوش به زنگ مانده ام جمعه عهد بسته را جــمـــعـــــه عــهـــد بسته را
*****
دل از همه گسسته ام اینه ای شکسته ام اه ! شکسته تر مخواه اینه ی شکسته را اه ! شکسته تر مــــخـــواه اینه ی شکسته را