متن آهنگ آذرستون (شور) حسام الدین سراج
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
به بر گ لاله رنگ آمیزی عشق
به جان ما بلا انگیزی عشق
اگر این خاکدان را واشکافی
درونش بنگری خونریزی عشق
اقبال لاهوری
خوشا روزی که دیدار تو وینم
گل و سنبل ز رخسار تو چینم
بیا بنشین برم سالون و ماهون
که تا سیرت ببینم نازنینم
مرا رمزی ز بالای تو باشه
جنون سری ز سودای تو باشه
به صورت آفرینم این گمان بی
که پنهان در تماشای تو باشه