دلم می خواد بهار بیاد ، شکوفه ها به بار بیاد تو این دیار غم نباشه ، مِهر و صفا تو هیچ دلی کم نباشه
دلم می خواد با هم باشیم ، مثل گذشته های دور یکی باشیم ، رها باشیم ، رها باشیم ، رها باشیم دلم می خواد کینه ها از دلم بره ، عشق بیاد به دیدنم ، ظلم بره ، ستم بره ، ستم بره
دلم می خواد توی رگم ، بجای خون مِهر تو بود توی دل پُرتپشم ، تصویری از روی تو بود دلم می خواد با هر نفس ، اسمتو فریاد می زدم داد می زدم ، داد می زدم، داد می زدم ، داد می زدمآی آدمها ،آی آدمها دنیا داره خراب میشه هرچی که مِهر ساخته بودش تو این دیار بی کسی مثل یه شبنم زیر نور ، بخار میشه ، آب میشه آب میشه آب میشه آب میشه
کاری کنیم کاری کنیم ، فکری به حال گُل کنیم ، بلبل ها رو صدا کنیم ، کاری کنیم ، فکری به حال گل کنیم ، بلبل ها رو صدا کنیم ، بلبل ها رو صدا کنیم
* * * * * * * * * سینمون از درد پُره ، تو بغض خون نشستمون صدایی نیست هرچی که هست ، مثل صدف ، یه نقشی از چند تا دُرّه این صدف رو بازش کنین ، این دُرّ رو آزادش کنید تا رگهامون خون بگیرند ، تن های سوخته از ستم زنده بشند جون بگیرند تن های سوخته از ستم زنده بشند جون بگیرند