آفتاب به آفتاب پای پیاده به راه می افتم جاده به جاده با کوله باری از خستگیها دنبال شهر دلبستگی ها
یه شهر خالی از نا رفیقی بدون حس عاشق فریبی با اینکه مقصد معلومه اما یه قلب عاشق نمیشه پیدا آفتاب به آفتاب پای پیاده به راه می افتم جاده به جاده
مهتاب به مهتاب که برمیگردم می بینم حتی پیدا نکردم اونی که می شناخت قبله نورو اما نمی شناخت راه عبورو تو جاده های بدون عابر بدون رد پای مسافر تو جاده های بی روشنایی که مونده خالی از آشنایی تا همسفر نیست وقت سفر نیست گذشتن از این راه بی خطر نیست با من در این راه نمیشه همراه نه چشم خورشید نه صورت ماه
آفتاب به آفتاب پای پیاده به راه می افتم جاده به جاده
مهتاب به مهتاب که برمیگردم می بینم حتی پیدا نکردم اونی که می شناخت قبله نورو اما نمی شناخت راه عبورو تو جاده های بدون عابر بدون رد پای مسافر تو جاده های بی روشنایی که مونده خالی از آشنایی تا همسفر نیست وقت سفر نیست گذشتن از این راه بی خطر نیست با من در این راه نمیشه همراه نه چشم خورشید نه صورت ماه
آفتاب به آفتاب پای پیاده به راه می افتم جاده به جاده با کوله باری از خستگیها دنبال شهر دلبستگی ها دلبستگی ها دلبستگی ها