ای با من و پنهان چو دل ، از دل سلامت میکنم تو کعبه ای ، هر جا روم قصد مقامت میکنم هر جا که هستی حاضری ، از دور در ما ناظری شب خانه روشن میشود ، چون یاد نامت میکنم ای با من و پنهان چو دل ، از دل سلامت میکنم تو کعبه ای ، هر جا روم قصد مقامت میکنم گه همچو باز آشنا بر دست تو پر میزنم گه چون کبوتر ، پر زنان ، آهنگ بامت میکنم گر غایبی ، هر دم چرا آسیب بر دل میزنی؟ ور حاضری ، پس من چرا در سینه دامت میکنم؟ ای با من و پنهان چو دل ، از دل سلامت میکنم تو کعبه ای ، هر جا روم قصد مقامت میکنم ای با من و پنهان چو دل ، از دل سلامت میکنم تو کعبه ای ، هر جا روم قصد مقامت میکنم ای با من و پنهان چو دل ، از دل سلامت میکنم تو کعبه ای ، هر جا روم قصد مقامت میکنم ای با من و پنهان چو دل ، از دل سلامت میکنم تو کعبه ای ، هر جا روم قصد مقامت میکنم ای با من و پنهان چو دل ، از دل سلامت میکنم