یه دو راهی پیش رومه ، فرصت موندن ندارم تو کدوم لحظه تردید ، رویاهامو جا بذارم من همینجام لب مرز ، نرسیدن و رسیدن یه قدم فاصله دارم ، تا سپیده های روشن ای خدا از کی بپرسم ، که کجای روزگارم وقتی تو برگای تقویم ، طرحی از یه انتظارم این همه راه نرفته ، این همه مسیر مبهم راز دلواپسیام و ، ای خدا از کی بپرسم موج و طوفان نمی خواستن ، ماه و تو دستام بگیرم اما من از این دوراهی ، رو به سوی فردا می رم شعله ای که تو صدامه ، یادگار یه طلوعه آخر این جاده تازه ، لحظه ی پاک شروعه ای خدا از کی بپرسم ، که کجای روزگارم وقتی تو برگای تقویم ، طرحی از یه انتظارم این همه راه نرفته ، این همه مسیر مبهم راز دلواپسیام و ، ای خدا از کی بپرسم ای خدا از کی بپرسم...