تاجگذاری کند
آمده کاری کند
بت شِکَند شاهِ ما
بندهنوازی کند
ما بنوازیم نیست
ناز بُتِ بت شکن
بت بنوازد هر آن
چنگ به سازی کند
آمده با قصد، خود
هر چه بُتِ قادر است
با تبرش یک نفس
دست درازی کند
خویِ علی، خویِ او
رویِ علی، رویِ او
دست به زانو زنَد
فتح اراضی کند
خویِ علی، خویِ او
رویِ علی، رویِ او
دست به زانو زنَد
فتح اراضی کند