ای نامت از دل و جان ، در همه جا به هر زبان جاری است عطر پاک نفست ، سبز و رها از آسمان جاری است نور یادت همه شب ، در دل ما چو کهکشان جاری است
تو نسیم خوش نفسی ، من کویر خار و خسم گر به فریادم نرسی ، من چو مرغی در قفسم تو با منی اما من از خودم دورم چو قطره از دریا ، من از تو مهجورم
ای نامت از دل و جان ، در همه جا به هر زبان جاری است عطر پاک نفست ، سبز و رها از آسمان جاری است نور یادت همه شب ، در دل ما چو کهکشان جاری است
با یادت ای بهشت من ، آتش دوزخ کجاست عشق تو در سرشت من ، با دل و جان آشناست
با یادت ای بهشت من ، آتش دوزخ کجاست عشق تو در سرشت من ، با دل و جان آشناست چگونه فریادت نزنم ، چرا دم از یادت نزنم در اوج تنهایی اگر زمین ویرانه شود ، جهان همه بیگانه شود ، تویی که با مایی
ای نامت از دل و جان ، در همه جا به هر زبان جاری است عطر پاک نفست ، سبز و رها از آسمان جاری است نور یادت همه شب ، در دل ما چو کهکشان جاری است