متن آهنگ با شوق تو محمد اصفهانی
[دکلمه]
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
شوری برخواست ،فتنه ای حاصل شد
صد نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره از آن چکید و نامش دل شد
یک قطره از آن چکید و نامش دل شد
تنگ غروبفصل بهار
یه كوچه باغیهپنجره
یه قلب پیرپر از امید
باشوق تو منتظره
باگوشه های چارقدش
اشكاشو پنهون میكنه
اما نگاش غصّه هاشو
از دور نمایون میكنه
منتظرهپرستو ها
خبر بیارن از گلش
اما نمیدونهاونام
خبرندارن از گلش
اون گل سرخ تو تاریكی
ستاره شد شبو شكست
خورشید روشنی شد و
رفت و تو آسمون نشست
رفت و تو آسمون نشست
اما هنوز فصل بهار
با صد هزار تا خاطره
یه قلب پیر ؛ پر از امید
باشوق تو منتظره
نشسته پشت پنجره
تنگ غروبفصل بهار
یه كوچه باغیهپنجره
یه قلب پیرپر از امید
باشوق تو منتظره
باگوشه های چارقدش
اشكاشو پنهون میكنه
اما نگاش غصّه هاشو
از دور نمایون میكنه
منتظرهپرستو ها
خبر بیارن از گلش
اما نمیدونهاونام
خبرندارن از گلش
اون گل سرخ تو تاریكی
ستاره شد شبو شكست
خورشید روشنی شد و
رفت و تو آسمون نشست
رفت و تو آسمون نشست
اما هنوز فصل بهار
با صد هزار تا خاطره
یه قلب پیر ؛ پر از امید
باشوق تو منتظره
نشسته پشت پنجره
باشوق تو منتظره
نشسته پشت پنجره
آهنگساز : محمد اصفهانی
تنظیم کننده : بهروز صفاریان
ترانه سرا : سهیل محمودی