وقتی لبات روی لبام گلهای عشقو میکاره وقتی چشات بهم میگه چشمامو خیلی دوست داره وقتی گرمای دست تو میلرزونه وجودمو موج موی بلند تو میکشه تارو تو رگام اون لحظه که ستاره ها شاهد عشق بازی بودن هرچی میگیم تو گوش هم به گوش شب میرسونن اون لحظه که سکوت شب گوش میده به حرفای ما اونم حسودی میکنه به حال و هوای ما وقتی شیطون یواشکی میاد میره تو جلد ما ما راهو اشتباه میریم مثل آدم مثل هوا بازی چشم مست تو منو گناهکار میکنه تو درگاه پاک خدا رازمو آشکار میکنه
وقتی شیطون یواشکی میاد میره تو جلد ما ما راهو اشتباه میریم مثل آدم مثل هوا بازی چشم مست تو منو گناهکار میکنه تو درگاه پاک خدا رازمو آشکار میکنه وقتی شیطون یواشکی میاد میره تو جلد ما ما راهو اشتباه میریم مثل آدم مثل هوا بازی چشم مست تو منو گناهکار میکنه تو درگاه پاک خدا رازمو آشکار میکنه