متن آهنگ بانو مهراج محمدی
خانمی این همه یاس و ، واسه دستای تو چیدم
تا بدونی که من از گل ، به حضور تو رسیدم
بگو بانو چی بخونم ؟ ، تو خودت بوته ی یاسی
عطر و بوی گل یاس و ، بهتر از من می شناسی
یا فاطمه درمانده ام ، وامانده ام وامانده ام
هر شب به هنگام دعا ، نام زلالت خوانده ام
یا فاطمه درمانده ام ، وامانده ام وامانده ام
هر شب به هنگام دعا ، وای وای وای
تو یه مادری مطهر ، تو شروع یه اسارت
دختری دختر اون مرد ، که تو دستاشه رسالت
با تبسم تو رویید ، واژه ی خوب نجابت
ای تو اعتبار پنج تن ، واسه خواستن یه حاجت
یا فاطمه درمانده ام ، وامانده ام وامانده ام
هر شب به هنگام دعا ، نام زلالت خوانده ام
یا فاطمه درمانده ام ، وامانده ام وامانده ام
هر شب به هنگام دعا ، وای وای وای
مظهر و اسوه ی نوری ، تو بزرگی من حقیرم
من و دریاب ای مقدس ، تا که نور از تو بگیرم
متوسل به تو می شم ، وقتی درها همه بسته اس
دامن تو رو می گیرم ، وقتی که دلم شکسته اس
نمی گم غریب راهی ، مادری، مادر عالم
بکر و پاک و بی نیازی ، فاطمه، ای خود شبنم
یا فاطمه درمانده ام ، وامانده ام وامانده ام
هر شب به هنگام دعا ، نام زلالت خوانده ام
یا فاطمه درمانده ام ، وامانده ام وامانده ام
هر شب به هنگام دعا ، وای وای وای