گفتی که من از طایفه سنگدلانم به خدا نه یا عاشق این هستم و یا عاشق آنم به خدا نه هر جا که تو رفتی و به هر کس که رسیدی گفتی که من از قوم جدایی طلبانم به خدا نه چون اهل سکوتم نه اهل هیاهو تو تشنه تعریفی و من بسته دهانم پنهان شده در زیر سکوتم هیجانم
تقصیر ز من نیست دیوانه تو اهل سخن نیست هر بار دلم خواست تا یک دله باشم هر بار دلم خواست حرفی زده باشم دیدم که همان لحظه گفتن نگرانم تو تشنه تعریفی و من بسته دهانم
لحظه سوختنم سینه افروختنم عاشقی آموختنم همه تقدیم تو باد هی نگو حرف بزن یه جهان شعر و سخن قصه های دل من همه تقدیم تو باد شور و حال سازم گرمی آوازم شعر عاشق سازم همه تقدیم تو باد