بهترین دوست، دلسوز
بهترین روز، امروز
روز تو، روز قِصم
حسات، مثه حسم
غصه داریم
غُصه دار میشی
از روزای خوش
به ما میگی
شبایی بود
ما رو سیر کردی
و خودت با لبخند
گُشنه خوابیدی
راضی بودی
راضی بودیم
شاکی بودی
شاکی بودیم
از نگرانی گریهام کردی
وقتی ما مشغولِ بازی بودیم
سرِ این بازی
تو آگاهی موندیم
گفتم شرایط
گاهی خوب نیس
از زیرِ قرآن
ردم کردی
وقتی از کشور
راهی بودیم