ای مهربانتر از برگ در بوسههای باران بیداری ستاره، در چشم جویباران آئینهء نگاهت؛ پیوند صبح و ساحل لبخندِ گاه گاهت؛ صبح ِ ستاره باران بازآ که در هوایت، خاموشیِ جنونم فریادها بر انگیخت از سنگ ِ کوهساران ای جویبار ِ جاری ! زین سایه برگ مگریز کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران گفتی : "به روزگاری مهری نشسته!" گفتم : "بیرون نمیتوان کرد، حتی به روزگاران" بیگانگی ز حد رفت، ای آشنا مپرهیز زین عاشق ِ پشیمان، سرخیل شرمساران پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند دیوار ِ زندگی را زین گونه یادگاران وین نغمهء محبت، بعد از من و تو مانَد تا در زمانه باقیست آواز ِ باد و باران
آهنگساز : حسین علیزاده ترانه سرا : دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی