ای همه خوبی تو را
پس تو کرایی که را
ای گل در باغ ما
پس تو کجایی کجا؟
سوسن با صد زبان
از تو نشانم نداد
گفت رو از من مجو
غیر دعا و ثنا
سرو اگر سر کشید
در قد تو کی رسید؟
نرگس اگر چشم داشت
هیچ ندید او تو را
هر طرفی صف زده
مردم و دیو و دده
لیک در این میکده
پای ندارند پا
از کَرَمت من به ناز
مینگرم در بقا
کی بفریبد شها
دولت فانی مرا
بیست هزار آرزو
بود مرا پیش از این
در هوس خود نماند
هیچ امانی مرا
ای که به هنگام درد
راحت جانی مرا
وی که به تلخی فقر
گنج روانی مرا
سجده کنم من به جان
روی نَهم من به خاک
گویم از این ها همه
عشق فلانی مرا