اوووه
کاش یه جایی بود
که چهار فصلش
تابستون بود
چون تو تابستون دیدمت
نمیدونم چی شد
از کجا شروع شد
راستی، از کجا شروع شد؟
همه چی از اونجا شروع شد
که دلم زیرو رو شد
از تابستونی که دیدمت
قلب تاریکم پُره نور شد
عین فلاش عکس
جفت چشامو بست
یه قلب، دو دست
اومدیم توی عکس
ببین، یادگاری
داره میاد باد عالی
باز کنار ساحلاییم
هیچکی توی حال ما نی
واسشون عجیب غریبیم
انگاری ما، ندید بدیدیم
میپریم بالا پایین هی
انگاری رو زمین غریبیم
میریم فضا، پیش خورشید
چتر نجات، کیفه پشتی
میپریم تو دل زمین
جَو جَوگیرو کُشتیم
خشنیم، ولی خوشتیپ
بالاییم مثه مُشتیم
نیازی نیست
چیزی بزنیم، نه
وقتی با هم
میشه خل شیم