(ااااخ) مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی در دم ترا میبینم و میلم زیادت میشود هر دم (اآآآآآآآ یاآآآآ) به سامانام نمی پرسیی نمی دانم جه سر داری به در مانم نمی کوشی ***نمی دانی مگر دردم (نمیدانی مگر دردم) نه راهست این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی نه راهست این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی و بگریزی گذاری آرو بازم پرس (گذاری آرو بازم پرس)تا خاک رهت گردم (ای عزیز دل هاهاهاآآآآآآ ای امان اااای) (ندارم دستت از دامن )ندارم دستت از دامن**بجز در خااااک *ان دم هم که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم اااای دل اااای داد آآآآآآآِاآآآیاآ ( که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم ای دوست)**فرو رفت از غم عشقت دمم دم می دمی تااااااکی دمم دم می دمی تا کی...فرو رفت از غم عشقت دمم دم می دمی تا کی***دمار از من برآوردیبرآوردیبرآْوردی نمی گویی برآوردمااااااییآآآآآهاها) به سامانم نمی پرسی نمی دانم چه سر داری **به در مانم نمی کوشی نمیدانی مگر دردم...آآآآآآآهااآآآ عزیز دل آآآآ آآآآآ اماااانااا