متن آهنگ تصنیف با من علیرضا افتخاری
پریشان کن سر زلف سیاهت شانهاش با من
سیه زنجیر گیسو باز کن دیوانهاش با من
که میگوید که مِی نتوان زدن بی جام و پیمانه
شراب از لعل گلگونت بده پیمانهاش با من
ز سوز عشق لیلی در جهان مجنون شد افسانه
تو مجنونم بکن از عشق خود افسانهاش با من
بگفتم صید کردی مرغ دل نیکو نگهدارش
سر زلفش نشانم داد و گفتا لانهاش با من
ز ترک مِی اگر رنجید از من پیر میخانه
نمودم توبه زین پس رونق بی خانهاش بامن