متن آهنگ تصنیف سرو بلند ایرج بسطامی
بعدازاین دست من و دامن آن سرو بلند
بعدازاین دست من و دامن آن سرو بلند
که به بالای چمان از بن و بیخم برکـــند
حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا
حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا
که به رقص آوردم آتش رویت چو ســـــپند
گفتم اسرار غمت هر چه بود ، گو می باش
گفتم اسرار غمت هر چه بود ، گو می باش
صبر از این بیش ندارم چه کنم ،تا کی و چند
جز به زلف تو ندارد دل عاشق میلی
جز به زلف تو ندارد دل عاشق میلی
آه از این دل که بصد غم نمیگیرد پنــد
باز مستان دل از آن گیسوی مشکین حافظ
زآنکهدیواته همان به که بود اندر بـــــــنـد
زآنکهدیواته همان به که بود اندر بـــــــنـد
آهنگساز : پرویز مشکاتیان
تنظیم کننده : پرویز مشکاتیان
ترانه سرا : حافظ