دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم دوستان،دوستان در پرده میگویم سخن دوستان در پرده میگویم سخن گفته خواهد شد به دستان نیز هم هر دو عالم یک فروغ روی اوست گفتمت پیدا و پنهان نیز هم گفتمت پیدا و پنهان نیز هم دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم دوستان،دوستان در پرده میگویم سخن دوستان در پرده میگویم سخن گفته خواهد شد به دستان نیز هم هر دو عالم یک فروغ روی اوست گفتمت پیدا و پنهان نیز هم گفتمت پیدا و پنهان نیز هم این که میگویند آن خوشتر ز حسن این که میگویند آن خوشتر ز حسن یار ما این دارد و- یار ما این دارد وآن نیز هم یار ما این دارد و آن نیز هم چون سر آمد دولت شبهای وصل چون سر آمد دولت شبهای وصل بگذرد،بگذرد دوران هجران نیز هم بگذرد دوران هجران نیز هم دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم دوستان در پرده میگویم سخن گفته خواهد شد به دستان نیز هم هر دو عالم یک فروغ روی اوست گفتمت پیدا و پنهان نیز هم گفتمت پیدا و پنهان نیز هم گفتمت پیدا و پنهان نیز هم گفتمت پیدا و پنهان نیز هم