تویی که قبله ی جان،خاک آستانه ی توست عفاف پرده نشین،حریم خانه ی توست تویی عقیله ی عترت،تویی سلاله ی نور که نقد عصمت حق،گوهر خزانه ی توست تو آن همای همایون عرش پروازی که اوج قله ی اسرار،آشیانه ی توست تو زینبی که خرد،غرق بحر حیرانی ز قدر و منزلت،روح بیکرانه ی توست تویی عقیله ی عترت،تویی سلاله ی نور که نقد عصمت حق،گوهر خزانه ی توست تو زینبی که خرد،غرق بحر حیرانی ز قدر و منزلت،روح بیکرانه ی توست نه داستان تو تنها حدیث عاشوراست نه داستان تو تنها حدیث عاشوراست که از کران ازل، که از کران ازل تا ابد زمانه توست تویی که قبله ی جان،خاک آستانه ی توست عفاف پرده نشین،حریم خانه ی توست تویی عقیله ی عترت،تویی سلاله ی نور که نقد عصمت حق،گوهر خزانه ی توست تو آن همای همایون عرش پروازی که اوج قله ی اسرار،آشیانه ی توست تو زینبی که خرد،غرق بحر حیرانی ز قدر و منزلت،روح بیکرانه ی توست تویی که قبله ی جان،خاک آستانه ی توست عفاف پرده نشین،حریم خانه ی توست