از...چشم... تو.. میبینم.... این خواب پریشان را با پلک تو میبندم چتر شب باران را بیدار شود در من....بیدار شو در من بیدار شود در من....بیدار شو در من در آیینه پیدایی بی راز معمایی در جسم نمی گنجی بی وسوسه زیبایی.... ای صورت جادوییای معجزه ی دیدار در این شب آشفته دل را به یقین بسپار دل را به یقین بسپار دل را به یقین بسپار دل را به یقین بسپار دل را به یقین بسپار
آهسته بگو با من سر بسته بگو با من از چشمه ی چشمانت راهی بنما تا من از عشق مهیا شو من را برسان تا دل من را برسان تا موجتا قایق بی ساحل از عشق مهیا شو من را برسان تا دل من را برسان تا موجتا قایق بی ساحل
دل را به یقین بسپار دل را به یقین بسپار دل را به یقین بسپار دل را به یقین بسپار
از...چشم.. تو... میبینم.... این خواب پریشان را با پلک تو میبندم چتر شب باران را بیدار شود در من....بیدار شو در من بیدار شود در من....بیدار شو در من