من، مثل خورشید خزانم مثل برف سرد دیروز كه اومد و رفت آب شد و مرد من، مثل خورشید خزانم مثل برف سرد دیروز كه اومد و رفت آب شد و مرد آب شد و مرد این همه ساله همش درد و غمه این همون، این همون فردای فرداس امروز و دیروز، همش حرف غمه امروز و فردا و پس فردا غمه در، گیرو داره زندگانی بی کسی و مهربانی تنهای تنها تو میمونی من، مثل خورشید خزانم مثل برف سرد دیروز كه اومد و رفت آب شد و مرد این همه ساله همش درد و غمه این همون، این همون فردای فرداس امروز و دیروز، همش حرف غمه امروز و فردا و پس فردا غمه