متن آهنگ در شب سرد زمستانی محمد نوری
در شب سرد زمستانی
کوره ی خورشید هم
چون کوره ی گرم چراغ من نمی سوزد
وبه مانند چراغ من
نمی افروزد چراغی هیچ
نه فرو بسته به یخ
ماهی،که از بالا می افروزد
من چراغم را در آمد رفتن همسایه ام افروختم
در یک شب تاریک
و شب سرد زمستان بود
باد می پیچید با کاج
در میان کومه ها خاموش
گمشده و از من جدا زین جاده ی باریک
و هنوز هم قصه بر یاد است
زین سخن آویزه لب
که می افروزد؛که می سوزد،چه کسی این قصه را در دل می اندوزد...
در شب سرد زمستانی
کوره ی خورشید هم
چون کوره ی گرم چراغ من نمی سوزد...
آهنگساز : فریبرز لاچینی
ترانه سرا : نیما