درین شب ها ، درین شب ها درین شب ها ، درین شب ها درین شب ها که گل از برگ و برگ از باد و باد از ابر می ترسد
درین شب ها که گل از برگ و برگ از باد و باد از ابر می ترسد درین شب ها که گل از برگ و برگ از باد و باد از ابر می ترسد درین شب ها ، درین شب ها که هر آیینه با تصویر بیگانه ست و پنهان می کند هر چشمه ای سرّ و سرودش را
چنین بیدار و دریاوار ، تویی تنها که می خوانی تویی تنها که می خوانی ، چنین بیدار و دریاوار تویی تنها که می خوانی ، که می خوانی چنین بیدار و دریاوار ، تویی تنها که می خوانی چنین بیدار و دریاوار ، چنین بیدار و دریاوار تویی تنها که می خوانی