وقتی برگشتی واسم از دریا بگو
از سختیای راه بگو
چی آخرِ این جادّه بود؟
وقتی برگشتی با من از فردا بگو
از دشتِ پروانهها بگو
از قاصدکِ آرزو
برگرد واست از دردام بگم
از گریهی ابرا بگم
از این منِ تنها بگم
نمیدونم کجایی تو اصن
این پروانهها میگیرن هِی سراغِتو ازم
بهشون قول دادم که میاد، رومو زمین نزن
یه سر به ما بزن
قاصدکا ازت خبری ندارن
(خبری ندارن)
به ابرا بگو که نمیای، الکی نبارن
(الکی نبارن)
با ساعتا صنمی ندارم، بگو عقربهها انقد سر به سرِ من نزارن