اینم از آخرین کاغذ دیگه جای نوشتن نیست دلم می خواد بگم اما دیگه نای نوشتن نیست ، دیگه نای نوشتن نیست دعا کن مثل این اشکی که می میره روی گونه ام بمیرم تا بیام پیشت چه جوریش رو نمی دونم ، نمی دونم
همون اول بهت گفتم که بی عشق تو می میرم تو می دونی که حرفام رو ، بمیرم پس نمی گیرم ببین دارم میام پیشت دیگه اینجاش رو مجبوری می دونستم که می میرم ، نمی دونستم این جوری که بی عشق تو می میرم
دعا کن مثل این اشکی که می میره روی گونه ام بمیرم تا بیام پیشت چه جوریش رو نمی دونم ، نمی دونم