متن آهنگ دعوت مهدی زکی زاده
هر جا میرم چشمای تو پیش رومه
روی تو چون آینه ای روبرومه
می پیچه تو خاطر من عطر خوبت
با تو بودن تا به ابد آرزومه
به تو محتاجم من
ای هوای تازه
نفس من با تو
زندگی می سازه
بی تو می میرم
هر جا میرم چشمای تو پیش رومه
روی تو چون آینه ای روبرومه
می پیچه تو خاطر من عطر خوبت
با تو بودن تا به ابد آرزومه
به تو محتاجم من
ای هوای تازه
نفس من با تو
زندگی می سازه
بی تو می میرم
تو منو دعوت کن به شهر چشمات
تو منو مهمون ستاره ها کن
تو منو مهمون ستاره ها کن
تو منو دعوت کن به روشنی ها
حتی جون غمها دل رو رها کن
حتی جون غمها دل رو رها کن
هر جا میرم چشمای تو پیش رومه
روی تو چون آینه ای روبرومه
می پیچه تو خاطر من عطر خوبت
با تو بودن تا به ابد آرزومه
به تو محتاجم من
ای هوای تازه
نفس من با تو
زندگی می سازه
بی تو می میرم
تو منو دعوت کن به شهر چشمات
تو منو مهمون ستاره ها کن
تو منو مهمون ستاره ها کن
تو منو دعوت کن به روشنی ها
حتی جون غمها دل رو رها کن
حتی جون غمها دل رو رها کن
هر جا میرم چشمای تو پیش رومه
روی تو چون آینه ای روبرومه
می پیچه تو خاطر من عطر خوبت
با تو بودن تا به ابد آرزومه
به تو محتاجم من
ای هوای تازه
نفس من با تو
زندگی می سازه
بی تو می میرم