عهدی که بستی تو چرا شکستی دفتر عشقو تو نخونده بستی گفتی که من عاشقتم تا ابد وای که از این مستی خودپرستی خورشید عشقت چه بی فروغ بود هر چی که گفتی همش دروغ بود خورشید عشقت چه بی فروغ بود هر چی که گفتی همش دروغ بود عهدی که بستی تو چرا شکستی
مشت تو وا شد خدا دیدی چه ها شد ز دام عشقم دلم دیدی رها شد برو که دیگه تو رو چه خوب شناختم به عشق پوچت دیدی که دل نباختم عهدی که بستی تو چرا شکستی
ای تو مرا بود و نبود شور من و شادی من از تو و از عشق تو بود داغ جنون بسمه بسمه نامهربون غنچه پرپر شده ام بسمه آتیش به جون