متن آهنگ دل شیشه ای ستار
هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست
دل آسوده غیر از آب و گل نیست
دل من برات مث شیشه بود
انگار عشق تو بی ریشه بود
سنگ غم زدی به دل من و اونو شکستی
شبا تو کوچه اشک و آه تو
حرفای قشنگ نامه های تو
آبروی این عشق کهنه بود که از اون گذشتی
رفته ز یادت حالا روزای گذشته
نداری حرفی واسه دلی که شکسته
چشمات چراغ بود شبا تو فضای خونه
می گفتی عشقت همیشه عشق می مونه
دل من برات مثه شیشه بود
انگار عشق تو بی ریشه بود
سنگ غم زدی به دل من و اونو شکستی
شبا تو کوچه اشک و آه تو
حرفای قشنگ نامه های تو
آبروی این عشق کهنه بود که از اون گذشتی
اما یک سؤال مونده تو سینه
که چرا آخر راه ما اینه ؟ ندارم جوابی
دلامون چرا بی وفا شده ؟
دروغ و ریاکار ما شده ؟ کو عشق نابی ؟
رفته ز یادت حالا روزای گذشته
نداری حرفی واسه دلی که شکسته
چشمات چراغ بود شبا تو فضای خونه
می گفتی عشقت همیشه عشق می مونه