حالی درون پرده بسی فتنه میرود تا آن زمان که پرده برافتد چهها کنند پیراهنی که آید از او بوی یوسفم ترسم برادران غیورش قبا کنند گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار صاحب دلان حکایت دل خوش ادا کنند بگذر به کوی میکده تا زمره حضور اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند