متن آهنگ سرزمین کودکی مهدی رضوان
زندگی های اون روزا تو خونه های کاهگلی
یادش بخیر صفایی داشت نه غصه ای نه مشکلی
وقتی که خورشید می تابید به کرسی های رنگارنگ
تو خونه ها جون می گرفت منظره ای خوب و قشنگ
پا می شدیم از خواب ناز زود می زدیم به کوچه ها
کوچه ها مونو پر می کرد هلهله های بچه ها
هنوز صدای بچه ها تو گوش من زنگ می زنه
خاطره های کودکی همیشه همراه منه
کاشکی می شد سفر کنم باز به دیار کودکی
به سرزمین قصه ها به روزگار کودکی
دلم می خواد مادربزرگ بازم برام قصه بگه
تو قصه هاش باز واسه من از شادی و غصه بگه