متن آهنگ سفر مسعود خادم
رفتی سفر ای نازنین کاشانه ام ویرانه شد
صد غنچه غم وا شد بده آنگه دلم طوفانه شد
از دیده ام رفتی ولی از دل نرفتی آشنا
در هاله های حسرتم با حلقه های گل بیا
گفتی صبوری پیشه کن بی تو صبوری هم غم است
بی تو میان خانه ام یک شاخه از گل ها کم است