متن آهنگ سنتور و آواز و چهارمضراب شهرام ناظری
بگو به خواب چشم من خراب درآید
مگر خیال تو بیرون رود که خواب درآید
به دور دیده خود خواب بستی از مژه کردم
که نه خیال تو بیرون رود نه خواب در آید
اسرار ازل را نه تو دانی و من
زین حرف معما نه تو خوانی و من
هست اندر پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من