ای مثل من از گریه پر ، هم طاقتم سنگ صبور تویی نهایت امید ، تو این شب های سوت و کور ای روح آرامش من ، تصویری از حس نیاز ای از تبار آرزو ، به جنگ غصه ها بتاز در ظلمت بیداد شب ، درگیر در خود مردنم از وحشت تقدیر وهم ، در حال پرپر شدنم از چشم هر نامحرمی ، دیگر نماندم در امان دل زخمی از زخم زبان ، در پشت پرده ، هر زمان رها شو از خواب سکوت ، اجازه ی این نفس تویی با من دوباره قد بکش ، رهایی از قفس تویی ای مثل من لبریز عشق ، خواهش شبنمی به برگ با من بیا به حادثه ، تا ته خط ، تا دم مرگ با من بیا به حادثه ، تا ته خط ، تا دم مرگ