هم خوان: شب و شب سرگردونی ، من و دل ، نا آرومی دلمو شیدا کردی ، خودت اینو می دونی خودت اینو می دونی ، خودت اینو می دونی
شکیلا: شب دوباره پیدا شد ، دل به لرزه افتاد روی ماه تو آمد لحظه لحظه در یاد چشم از تو بینایم ، بی تو مانده بیدار یا شبم به سر آور ، یا برس به فریاد
هم خوان: شب و شب سرگردونی ، من و دل ، نا آرومی دلمو شیدا کردی ، خودت اینو می دونی خودت اینو می دونی ، خودت اینو می دونی
شکیلا: قصه ها دارد به من ، هر تار موی تو شوق دیدار تو دارد قصه گوی تو ای طنین آوازم ، ای صدای هر سازم غربتم به پایان شد ، آشنای آوازم با تو به فردا می رسم ، با تو هم آغوشم غم هر چه بود از هر کجا ، گشته فراموشم چشم از تو بینایم ، بی تو مانده بیدار یا شبم به سر آور ، یا برس به فریاد
هم خوان: شب و شب سرگردونی ، من و دل ، نا آرومی دلمو شیدا کردی ، خودت اینو می دونی خودت اینو می دونی ، خودت اینو می دونی
شکیلا: شب دوباره پیدا شد ، دل به لرزه افتاد روی ماه تو آمد لحظه لحظه در یاد چشم از تو بینایم ، بی تو مانده بیدار یا شبم به سر آور ، یا برس به فریاد
چشم روشنت آمد ، رنگ صبح فردا شد قلب خسته ی عاشق ، غرق در تمنا شد فصل تیرگی ها رفت ، موسم سحر آمد لحظه های تنهایی ، بی گمان سر آمد