کجای این شب غریبم ؟ کجای این کرانه ی کبود ؟ کجای این شبی که از غزل چراغ ماه قسمتش نبود کجای این همیشه ابریم ؟ که آسمان نشان نمی دهد به گریه میرسم ولی سکتوت به گریه هم امان نمی دهد کجای این شبم که می کشد هوای گریه ام به نا کجا از این خرابیم که می برد به خانه ای که نیست ای خدا کسی نمانده پا به پای من اگر غمی که خانه زاد توست اگر صدای سرمه ریز من که شعر سر به مهر یاد توست