این کوله بار عشقو گزاشتی باز رو دوشم چیزی نمونده تا من دوباره زیر و رو شم تو صندوقچه ی قلبم کتاب قصه بودی کاشکی تو عمق چشمات نگام نکرده بودی
با تو و بی تو بودن قشنگترین شبم بود آتیش بغض چشمات انگاری رو لبم بود مگشتم و میگشتم دنبال تو یه عمری تو جانماز عشقم عین اذون ظهری خیال نکن غروبا لحظه ی خواب و مرگه فکر نکنی که مرگه شکوفه و تگرگه خیال نکن غروبا لحظه ی خواب و مرگه فکر نکنی که مرگه شکوفه و تگرگه
این کوله بار عشقو گزاشتی باز رو دوشم چیزی نمونده تا من دوباره زیر و رو شم تو صندوقچه ی قلبم کتاب قصه بودی کاشکی تو عمق چشمات نگام نکرده بودی
با تو و بی تو بودن قشنگترین شبم بود آتیش بغض چشمات انگاری رو لبم بود مگشتم و میگشتم دنبال تو یه عمری تو جانماز عشقم عین اذون ظهری خیال نکن غروبا لحظه ی خواب و مرگه فکر نکنی که مرگه شکوفه و تگرگه خیال نکن غروبا لحظه ی خواب و مرگه فکر نکنی که مرگه شکوفه و تگرگه